وجه تسمیه ایل رخشانی

رخشان: سردار ارشد داریوش هخامنشی 522قبل از میلاد مسیح(2547سال قبل) بنیان گذار ایل بزرگ رخشانی است.

جد بزرگ رخشاني ها رخشان نام دارد كه ایل نام خود را منتسب به وي مي داند. آرامگاه رخشان درکوهستان مرکزی ایالت بلوچستان پاکستان برروی ارتفاعات شمالی دره رخشان قراردارد که زیارتگاه مردم این دیار است .

تعاریف :

{ایل رخشانی }: به طور کلی ، به مجموعه طوایفی که به زبان رخشانی تکلم می کنند و دارای فرهنگی اصیل با قدمتی 2547 سال اند ، ایل رخشانی گفته می شود و در شمال استان ( سیستان و سرحد ) ساکن هستند.

{طایفه رخشانی} : به طور کلی به مجموعه افرادی که خود را ( رند ) می نامند و از لحاظ نژادی ریشه یکسان دارند و نسب نامه هایشان از میرجلال خان ، میر علم شاه ، میر حمزه و رخشان شروع می شود ، طایفه رخشانی، گفته می شود؛ که شامل چهار تیره بادینی(56 شاخه) و جمالدینی(10شاخه) و مندایی (1 شاخه)زربختی(1شاخه) است.

کوهستان رخشان:

{کوه مقدس رخشان در قسمت كوهستان مركزي بلوچستان پاكستان واقع است كه پس از سكونت رخشان (سردار ارشد داریوش هخامنشی)در اين منطقه كه از طرفي ارث پدري وي نيز بوده است ، به منطقه رخشان معروف گرديده است . در قسمت مركزي اين منطقه رودخانه رخشان جريان دارد كه باعث رونق منطقه گرديده است ، دره رخشان مثل گذشته سرسبز وبخشنده است.

اسب رخشانی :

ديگر اينكه در كتاب احيا الملوك (تالیف ملک شاه حسین کیانی سیستانی)از اسب رخشاني ( بور، طلایی)نام میبرد كه توسط طایفه رخشاني ودرمنطقه کوهپایه ای رخشان، اسفزار ، فراه افغانستان ، کرمان و منطقه اسپی زاهدان (نصرت آباد فعلی که در جاده زاهدان به کرمان قرار داردو هنوز رودخانه فصلی نصرت آباد به نام اسپی معروف است) پرورش مي يافته است واين نوع اسب گرانقيمت وكمياب بوده است و فقط برای دربار پادشاهان و بزرگان ایران اعزام میشده است و مردم عادی حق استفاده از این نوع اسب را نداشته اند .

از خصوصیات بارز اسب رخشانی رنگ بور ، طلایی و یا بلوند آن است که رنگی منحصر به فرد میباشد و فقط رخشانی ها این تخصص را داشته اند که با روشهای علمی قدیمی این گونه اسب را اصلاح نژاد نموده و انحصار پرورش و تولید آن را در اختیار داشته اند و از این طریق ثروت بیشماری عایدشان می شده است . علاوه براین جون رخشانی ها در اسب سواری و تیراندازی مهارتی غیر قابل وصف داشته اند ، لذا همواره تعداد زیادی از جوانان و جنگجویان این ایل در گارد شاهنشاهی ایران خدمت می کرده اند و هر شش ماه یک بار جای خود را با گروه تازه نفسی از گردان سواره نظام رخشانی عوض میکرده اند .این گروه سواره نظام به دلیل پوشیدن چکمه های سیاه بلند به سیاپاد (سیاه پا)مشهور شدند و هم اکنون یک شاخه از تیره بادینی طایفه رخشانی بدین نام خوانده میشود .

پس از ظهور اسلام با مسلمان شدن سیاه سوار رخشانی که رییس گارد شاهنشاهی دولت ساسانی بود ، گروه زیادی از ایل رخشانی ها به همراه او به شام (سوریه )فعلی رفته و جاگیر شدند و نژاد اسب رخشانی از این طریق به عربستان و سوریه و عراق منتقل و منتشر گردید و بعد ها که غربیان این گونه اسب را برای پرورش به اروپا بردند نام اسب عربی بران نهادند و برای همیشه به نام اعراب ثبت شد .

جالبتر اینکه چون مردم منطقه همواره همین گونه اسب را، بارز و قیمتی و جنگی ، میشناختند کم کم- بور -به جای اسب بکار برده میشد و به جای اینکه بگویند ، اسب ، میگفتند بور.

و عباراتی مثل :(بور سوار ، بوری بارگین) و غیره به معنای( اسب سوار و اسب جنگی) در بین رخشانی زبانها هنوز کاربرد دارد و اهمیت این موضوع را به تصویر میکشد و یادگار همین دوران طلایی ایل رخشانی است .

رخشانی = نجیب زاده ایرانی

واز همه مهمتر اينكه كلمه رخشان به معني درخشان ونوراني ، يك كلمه صددرصد پارسي ميباشد و اثبات ميكند تمام رخشاني ها از نژاد اصيل ايراني و آريايي مي باشند .

(زبان بلوچی از زبان‌های ایرانی شمال باختری است و با زبان‌های تاتی، کردی و تالشی نزدیکی زیادی دارد برای همین به نظر می‌رسد گویشوران این زبان در گذشته دور از نواحی شمالی ایران امروزی به كيج ومكران قديم كه بعدها به بلوچستان معروف گرديد کوچیده باشند و البته گیل ها از نسل سکاها هستند و این قرابت در متون تاریخ و مستندات زبانی هنوز موجود است.

(زبان رخشانی )

به طور کلی در استان سیستان و بلوچستان ، بلوچی شامل دو زبان است ( رخشانی و مکرانی ) ، زبان رخشانی در (سیستان و سرحد ) و زبان مکرانی در (سراوان ، نیک شهر و سریاز ، ایرانشهر و چابهار) تکلم می شود .

زبان رخشانی دارای گویش های سرحدی و سیستانی است .

زبان مکرانی شامل گویش های سراوانی و لاشاری و زرآبادی و ساحلی می باشد .

زبان بلوچی رخشانی به ام الگویش ها شهرت دارد زیرا تمام گویش های زبان بلوچی از این زبان منشعب شده است.

برخلاف تصور عمومی؛ زبان بلوچی رخشانی اصل و زبان بلوچی مکرانی فرع است و در کتاب فرهنگ لغت رخشانی با اسناد و مدارک کافی به این مهم پرداخته شده است.

نكته حائز اهميت در مورد زبان رخشاني اين مطلب است كه در بلوچستان پاكستان فقط دو زبان شاخص وبارز است يكي زبان رخشاني و ديگري ،زبان براهويي مي باشدکه اكثر طوايف بلوچ ضمن آنكه به زبان رخشاني تكلم مي كنند خود را وابسته و جزئی از اين ایل مي دانند. و می گویند یا براهویی صحبت کن یا رخشانی.

زبان رخشانی را به پنج گروه اصلی می‌توان تقسیم کرد:

1: زبان رخشانی گویش ایران 2:زبان رخشانی گویش پاکستان 3:زبان رخشانی گویش افغانستان 4:زبان رخشانی گویش ترکمنستان 5: زبان رخشانی گویش حوزه خلیج فارس

عمده رخشانی ها در چهار کشور پاکستان، ایران ، افغانستان و ترکمنستان در سرزمینی نسبتاً وسیع و گرم زندگی می‌کنند تعدادی ازآنان در کشورهای حوزه خلیج همیشه فارس بسر می‌برند، مجموع ایل رخشانی جمعیتی بالغ بر صدوده هزار نفرتخمین زده می‌شوند. که بیشتر آنها در دو کشور پاکستان و ایران ساکن اند. اما این رقمها اعتبار قطعی ندارند. رخشانی ها دراکثرکشورهای خاور میانه سکونت دارند ، که به دلایل مختلفی از سرزمین خود خارج شده‌اند، که بخشی ازآنها درکشورهای اروپایی و آمریکایی و برخی درکشورهای آفریقایی زندگی می‌کنند. رخشانی های افغانستان اغلب در سه ولایت هلمند و نیمروز و فراه بسر می‌برند.

زبان رخشانی : (زبان رخشانی، به ام الگویش ها شهرت دارد و مادر سایر گویش های بلوچی ست. )

  • گويش رخشانی سیستان ایران
  • گویش رخشانی سرحد سیستان
  • گويش رخشانی سیستان افغانستان
  • گويش رخشانی ترکمنستان
  • گويش رخشانی ازبکستان
  • گويش رخشانی تاجیکستان
  • گويش رخشاني سیستان پاکستان
  • گویش رخشانی خراسان
  • گویش رخشانی گلستان
  • گویش رخشانی مازندران
  • گویش رخشانی تهران
  • گویش رخشانی گیلان
  • گویش رخشانی اردیبل
  • گویش رخشانی آذربایجان
  • گویش رخشانی کرمان
  • گویش رخشانی کوردستان عراق بادینی
  • گویش رخشانی قزوین
  • گویش رخشانی قم
  • گویش رخشانی اصفهان
  • گویش رخشانی هرات
  • گویش رخشانی بخشی

حوزه جغرافیایی گویش های رخشانی :

  • گویش رخشانی سیستان :
  • ( شهرستان های زابل ، هامون ، هیرمند ، نیمروز ، زهک ، بنجار ، جزینک ، لوتک لشکرخان رخشانی، تیمورآباد ، ادیمی، دوست محمد ، قرقری ، تپه کنیز ، خمک ، خواجه احمد ، جهان آباد ، سفیدآبه ، علی اکبر، صیادان صفلی ، قائم آباد ، اکبرآباد ، مارگان ، کچیان ، وبه طور کلی تمام منطقه سیستان ایران و افغانستان و پاکستان را شامل میشود)
  • گویش رخشانی سرحد سیستان:
  • (شهرستان های زاهدان ، نصرت آباد ، میرجاوه ، تفتان ، کورین ، لادیز، خاش ، افضل آباد ، گوهرشهر، سرجنگل ، تمین ، شورو، جون آباد ، دومک ، حصاروییه ، چشمه زیارت ، حرمک ، لواریاب، نازیل ، نوک آباد ، کارواندر ، وبه طور کلی سرحد سیستان را شامل میگردد.)
  • گویش رخشانی خراسان :
  • مراکز عمده گویش رخشانی خراسان جنوبی:
  • شامل شهرستانهای بیرجند ،سربیشه ، قهستان ، خوسف، مود، درمیان، ارین شهر، قاین ، سرایان ، فردوس، بشرویه ، طبس، دیهوک، سلم آباد ، طبس مسینا ، خضری ودشت بیاض ، آبیز، اسفدن ، شاهرخت ، زهان ، مهمویی، کرغند، خانکوک، عشق اباد، تپه طاق ، حلوان ، جوخواه ، هشتفران ، کریت، رباط پشت بادام ، دهک ، میغان ، خوانشرف ، معدن حاجات)
  • مراکزعمده گویش رخشانی خراسان رضوی:
  • شامل شهرستانهای مشهد ، طرقبه ، شاندیز، نیشابور، فیروزه ، قدمگاه ، ملک آباد ، فریمان ، سفیدسنگ، نصرآباد ، تربت جام ، چخماق ، سمیع آباد ، صالح آباد، مزدآوند، سرخس، رضویه ، کلات ، درگز، نوخندان ، چاپشلو ، برج قلعه ، باجگیران ، قوچان ، نقاب ، جغتای، سبزوار، ششتمد ، رودآب، رباط سرپوش، کاشمر، بردسکن ، کندر، فیض آباد ، یونسی، رشتخوار، خواف ، تایباد ، مشهد ریزه ، باخرز، دولت آباد ، جنگل ، گناباد ، بجستان ، کاخک ، سنگان ، نیشتیفان، زوزن، قاسم آباد)
  • مراکز عمده گویش رخشانی خراسان شمالی:
  • بجنورد ، آشخانه ، پیش قلعه ، حصارگرمخان ، لوجلی ، راز، تنگه ترکمن ، خرتوت ، قاضی، اسلام آباد ، شوقان ، دربند ، طبر، چهاربرج ، اسفراین ، پرکانلو ، صفی اباد ، چری ، شیروان ، قوچان ، فاروج ، حصارگرمخان ، باباامان، لوجلی)
  • مراکز عمده گویش رخشانی گلستان :
  • شامل گالیگش ، گنبد کاووس، اینچه برون ، آزادشهر، رامیان ، علی آباد ، گرگان ، کردکوی، آق قلا، انبارآلوم ، گمیش تپه ، خان ببین ، دلند ، مینو دشت، کلاله ، پیشکمر، صادق آباد ، گلی داغ ، مراوه تپه ، کرند ، عزیزآباد ، داشلی برون ، تنگراه ، فارسیان ، نگین شهر، سیجوال ، چهارده ، سرکلاته ، گلفرا، یساقی، سعدآباد فندرسک ، قلعه قافه ، ینقاق)
  • مراکز عمده گویش رخشانی مازندران:
  • شامل ساری ، بندرگز، بندرترکمن ، گلوگاه ، نوکنده ، بهشهر، جویبار، قائم شهر ، آمل، شیرگاه ، پایین هولار، کیاسر، چلمردی، سورک ، نکا ، رستم کلا، لمراسک، کوهی خیل، فرح آباد، سرخرود، فریدونکنار، محمودآباد ، نور، تنکابن ، رامسر، کلاردشت، قلعه گردن ، گویتر، چالوس ، نارنج بن ، رودپس)
  • مراکز عمده گویش رخشانی تهران:
  • ری ، پاکدشت ،تجریش ، دماوند، فیروزکوه ، شریف آباد، کهریزک ، رباط کریم ، ملارد، صفا دشت ، شهریار، چهاردانگه ، گرمدره ، ورامین ، پیشوا ، قویین رخشانی ، جمال آباد ، جون آباد ، آب باریک ، بیدک ، باقرشهر، لواسان ، رودهن ، آبعلی، سربندان ، سرانزا، قیامدشت ، کن ، شهرآباد)
  • مراکز عمده گویش رخشانی اصفهان:
  • شامل ، شهرضا ، کوهپایه ، منظریه ، موسی آباد، مبارکه ، نطنز، نایین
  • مراکز عمده گویش رخشانی یزد: اشکدز، میبد ، مهریز، بافق، دهشیر، بخ ، بهادران ، خضراباد، اله آباد، اسفیج ، کوشک )
  • مراکز عمده گویش رخشانی کرمان:
  • شامل ، فهرج ، نرماشیر ، بم ، طرز، دهنو رخشانی ، جوشان ، شهداد ، کوهبنان ، راور، شهداد، اندوهجرد، گلباف، لاله زار، منوجان ، قلعه گنج ، رودبار، کهنوج ، جیرفت ، فاریاب ، زهکلوت ، درب بهشت ، جبال بارز، سفدر، میجان ، فاریاب، هنزا، حورپاسفید)
  • گویش رخشانی پاکستان شامل شهرنوشکی ، کویته ، کراچی ، سند ، پنجاب ، آران ، چاقی، دالبندین ، گردی جنگل ، ماشکید ،کلات ، پنجگور و به طور کلی سیستان پاکستان را شامل میشود)
  • گویش رخشانی گیلان: شامل روستای سراوان، روستای اژدهای بلوچ،فتمه سر، لچه گوراب، اسلام آباد، مبارک آباد، لاکان، پل غازیان بندر انزلی، رودبار، تالش،سکاچاء، کوچ اَسواران( کوچسفهان، کچاء، لشت نشا، اشپلا، حسن کیاده، کپودچال، شیله سر، پاچکنار.
  • گویش رخشانی افغانستان ، شامل ولایات نیمروز ، هلمند ، فراه ، هرات ، بلخ ، کابل ، مزار شریف وبه طور کلی سیستان افغانستان را شامل میشود )
  • گویش رخشانی ترکمنستان ، شامل مناطق مرو ، سرخس ، ماری ، و...)
  • گویش رخشانی تاجیکستان
  • گویش رخشانی ازبکستان
  • گویش رخشانی قاره آفریقاشامل زنگبار و توابع
  • گویش رخشانی هندوستان(گجرات و سری لانکا)
  • گویش رخشانی کشورهای حوزه خلیج فارس شامل بحرین ، عمان ، قطر ، دوبی، ابوظبی، کویت و ...)

گویش‌ رخشانی ( سلیمانی وكيچي)

  • رخشانی با گویش ،بوگتی (بامبور)
  • رخشانی با گویش،مری رند (سیبی) که چاکربر‌های سیب را شامل می‌شود
  • دوکمی- مزاری
  • مزاری( مزار شریف افغانستان)
  • مندوانی & گویش جاتووی سند غربی)

(رند)

جماعتي از قبايل بلوچ كه تحت عنوان كلي (رند)ياد مي شوند ایل رخشاني اند كه در زمره ترك كنندگان زمين وداراي اهميت سياسي ويژه شناخته مي شوند.

طوایف ،تيره هاي، شاخه ها و زیر شاخه های مختلف اين ایل در كشورهاي پاكستان(کوهستان رخشان ، اطراف رودخانه رخشان ،نوشكي، آران، چاگی،دالبندين وكوئته وماشكيد وكراچي و دره رخشان وريگستان)،افغانستان(هلمند ونيمروز وريگستان )،ايران(سيستان- لوتك لشکرخان رخشاني وشهرزابل – زاهدان– خاش و... )وتركمنستان-سرخس –خراسان – بيرجند –تربت جام تربت حیدریه ، باغ بخشی ، جنگل ، میرپسند- قاين – مشهد – سرخس – كرمان – فهرج - رودبارجنوب-دهنو لشکرخان رخشانی، کوهستان -قلعه گنج -منوجان -کهنوج –وفاریاب وهرمزگان و... زندگي مي كنند.

طوایف و تیره ها و شاخه های این ایل بزرگ و اصیل و ماندگار . باشکوه عبارتند از :

1ـ طایفه رخشاني باديني (تيره سرداري) دارای 56 شاخه

2: تیره جمالدینی (دارای 10شاخه)

4: تیره مندایی (دارای یک شاخه)

5: تیره زربختی( دارای یک شاخه)

ساير تيره ها و شاخه ها عبارتند از:

جیند زهی؛ فقیرزهی ؛جنگی زهی ؛قنبرزهی (کمرزهی)توسط اين تيره اشرف افغان هنگام فرار به سوي قندهار كشته شد وسرش را به عنوان هديه براي نادر شاه افشار فرستادند؛ سیاه پاد؛ ازبک زایی؛ بهلولی؛ ماهککی ، لالويي

سور؛ کبدانی ؛رحمان زهی ؛بیلر؛ مالکی؛ سیاه چم؛ شهمراد زهی ؛کمالان زهی ؛مسری زهی؛ هولازهی ؛اينگل زهی؛ آزات زهی؛ دشتکانی؛ بلغانی؛ مندوزایی؛ غدایزدایی ؛رحیمان زایی ؛بولا زهی ؛ هوت رخشاني.؛سیاه سر ، رند ، کلبعلی ، علی زایی و...

رخشانی های افغانستان زربختی اند وبرخی از آنان که در منطقه نیمروزبه سر می برند به همراه گروهی از پشتون های افغان چون در میان طوایف براهویی زندگی می کنند با زبان براهویی تکلم میکنند.بلوچ های رخشانی و پشتون های نورزی نیزگویش لهجه براهویی را دارند.ولی سایر رخشانی های افغانستان به زبان بلوچی رخشانی تکلم می نمایند.

اکثر رخشاني هاي سيستان ، زاهدان ، بيرجند ، مشهد، تهران ونوشكي ودالبندين ، از دو گروه فارسي زبان و بلوچ زبان ،تشكيل شده اند كه شجره نامه شان به شرح ذيل مي باشد.

زوطهماسب - میر زمیر ــ میر قاسم ــ میر نصر الدین(میر حقیقت خان) ــ میر نور شاه (رخشان) ــ میر بادین ــ میر سیداد ــ میر کرم شاه ـ میر شهبیک ـ میر هارون ـ میر حیدر ــ میر حسن ـمیر مانده ـ میرحمزه{حمزه آزرک شاری ، رهبر جنبش سیستان علیه اعراب حاکم بر سیستان بزرگ – در آن دوره تا منطقه سند پاكستان جزئ سيستان بوده است = حَمزه پسر آذَرَک شاری معروف به حمزه بن عبدالله خارجی یکی از ایرانیانی است که بر علیه حکومت خلفای عباسیقیام کرد. قیام او در اواخر سدهٔدومهجریدرسیستانآغاز شد. او نسب خود را به زو طهماسبمی‌رسانیدوحکیم طوس در شاهنامه از زو طهماسب اینگونه یاد می کند(در نبرد با افراسياب ، نوذر پادشاه ایرانی کشته شد اما با درایت و دلاوری زال ایرانیان در مقابل سپاه افراسیاب ایستادند و زوطهماسب را به پادشاهی برگزیدند افراسیاب که از فتح ناامید گشته بود مجبور به پذیرش قرارداد صلح و عقب نشینی شد و استقلال ایران به همت دلیران سیستان حفظ گردید.

حمزه آذرك به خاطر این که یکی از عمال دولت عباسي نسبت به او بي احترامي كرد ،به ستیزه برخاست وقيام كرد. حمزه سپاهی بزرگ گرد آورد و توانست که نمایندگان هارون الرشیدخلیفهٔوقتعباسیراشکستدهدوسیستانراازدست آنان خارج کند. او مردم سیستان را از دادن خراج به خلیفه بازداشت و خود نیز چیزی از آنان نگرفت. وی سپس خراسانو کرمانرا نیز به سیستان افزود. علی بن عیسی که از طرف خلیفه فرمانروای خراسان بود از هارون کمک خواست. خلیفه به تن خویش به خراسان رفت و امان‌نامه‌ای نیز برای حمزه نوشت ولی او حاضر به صلح نشد و با سپاهی سی هزار نفری به مقابله شتافت. هنگامی که او به نیشابوررسید شنید که هارون درگذشته‌است و به گماردن پنج هزار سپاهی در سرزمین‌های که تسخیر کرده بود بسنده کرده و خود به هندو سندلشکر کشید. حمزه در زمان فرمانروایی مامونبه سال ۲۱۳ هجری درگذشت{.میرشاهو ـــــــــ»مير شیهک (ازحاکمان بلوچستان قبل از صفویه )ــــــــ»مير چاكر(ازحاکمان بلوچستان در عهد صفویه )ـــــــــ»مير حمراءــــــــ»مير حسن ـــــــــ»مير بدرالدين ـــــــــ»مير نصرالدين ــــــــ»مير عجب خان ـــــــــ»مير اوديل خان ــــــــ»شادي خان ــــــــ»مير جان بيك خان ـــــــــــ»مير رستم خان ــــــــــ»مير كوچك خان----- مير لشكر خان ،طبق اسناد موجود مير لشكر خان در اطراف تاسوكي ،ريگ چاه وگود زره ،که در آن زمان دشتی آباد وپر رونق بوده است, به شغل دامداري اشتغال داشته وداراي رمه هاي بزرگ شتر وبز وگوسفندبوده و هم پيمان با طايفه براهويي، تأمين امنيت مرزهاي شرقي كشور ر ا بر عهده داشته است .وزماني كه دولت مركزي ضعيف بود به صورت خود مختار حكومت مي نموده است،وهمواكنون دوتپه در منقه تاسوكي به نام تپه لشكران 1و2 به ثبت ميراث فرهنگي رسيده است.

پس از اينكه به دليل بي ليا قتي شاهان ايران بلوچستان، به دوقسمت تقسيم شد وقسمت شرقي به بلوچستان انگليس معروف گرديد گروههايي از ايل رخشاني براي اينكه مليت ايراني خويش را از دست ندهند وتحت تسلط انگليسي ها در نيايند به سوي مرزهاي داخلي ايران كوچيدند وقسمت اعظم آنها در سيستان كه منطقه اي خرم و آباد بود متمركز گرديدند.

ولي به دلايل سیاسی و اقتصادی و خشک سالی های متوالی مجبور شدند به گروههاي كوچكتري تقسيم شوند وبه روسيه وافغانستان وشهرهاي داخلي ايران وگروهي به پاكستان و پنجاب مراجعت نمودند .

رخشاني هاي لوتك، از زمان سردار لشکر خان رخشانی که از طرف خاندان علم قاینی به سمت کدخدایی سکوهه را منصوب شده است در اطراف سكوهه، سبز كيم ولوتك اقامت داشته اند. ازگویش بلوچي به فارسي وگويش سيستاني تغيير زبان داده اند و از زمان لشكرخان در لوتك رحل اقامت گزيده اندو همچنان مثل سابق با ساير تيره هاي رخشاني مواصلت و ارتباط نزديك دارند و به آداب و رسوم قومي و قبيله خويش به شدت پايبند مي باشند.

( كنل چارلز ادوارد ييت در 27 ژانويه 1894ميلادي از سكوهه ديدن كرده واينگونه مي نويسد: پس از عبور از قلعه سام ( پسند خان رخشاني) كد خداي سكوهه كه بلوچ اهل كراچي است و دو پسرش به پيشباز ما آمده و خوش آمد گويي كردند ...كدخدا مي گفت كه دهكده 300خانوار زندگي مي كردند ولي آنچه را كه من ديدم كمتر از اين مقدار به نظر مي رسيد.

بيشتر ساكنان دهكده سيستاني بودند ،فقط تعداد ي بلوچ كه آن هم بستگي خويشاوندي با كدخدا داشتند در بين آنها به سرمي بردند اما در بيرون از دهكده وضع چنين نبود و چند خانوار بلوچ به طور پراكنده زندگي مي كردند.

...كدخدا پسند خان با ما همكاري مؤثري نداشت واگر همت سلطان ابوتراب نماينده حشمت المك نبود،نمي توانستيم آذوقه و اجناس مورد نياز خود را فراهم كنيم.

...سيستاني هادرباره وي(كدخدا پسند خان رخشاني )مي گفتندكه او سيستاني نيست و اصليت او يلوچ است.

پسند خان رخشاني از موقعيت والايي بر خوردار بود او كه اصليتي چادرنشين و بيابانگرد داشت،رياست ايل خود را كه شمار آنها به هزار خانوار مي رسيد عهده دار بود. افراداين ايل در منطقه گدار شاه وبند سيستان كه قسمتي جزو قلمرو ايران وقسمتي جزو خاك افغانستان محسوب مي شد زندگي مي كردند.

...قلعه سكوهه دو تپه رااز كل سه تپه در بر مي گيرد هر چند ديوارهاي خارجي آن مرمت شده و تقريباٌسالم است ليكن اتاقهاو قسمت داخلي آن به كلي ويران شده و به اصطبل بد منظره اي تبديل گرديده است.

اين قلعه به صورت پادگاني در اختيار يك سلطان يا سوبادار و چند سرباز ازهنگ قاينات قرار داده شده است و كدخدا ي رخشاني بر فراز تپه سوم زندگي مي كند)

گروهی ازرخشانی ها در زمان محمدرضاخان در منطقه کنگ افغانستان ومیانکنگی سیستان سکنی گزیده اند وبه زبان بلوچی تکلم میکنند که طایفه سارانی وگرگیج نیز به ترتیب ، تیره های منشعب از رخشانی بادینی ورخشانی جمال دینی میباشند. رخشانی های زاهدان ،کرمان ،مشهد،تهران ،پاکستان وترکمنستان نیز از تیره بادینی ورخشانی های افغانستان زربختی میباشند.

رخشاني هاي كرمان از دوره صفويه ودر دوره سردار شهداد خان رخشاني (1139هجري قمري)در كرمان مي زيسته اند وپس از استقلال پاكستان گروهي ديگر به آنها پيوسته اند در كتاب مجمع التواريخ به اين موضوع اشاره گرديده است :(سيد احمد شاه پسر كوچك شاه سلطان حسين صفوي پس از قتل پدرش توسط محمود افغان - غلزهي- در كرمان سربه شورش برداشته بود وحكومتي مستقل برپا داشته وبه جنگ با افغانها پرداخت كه در اين كار گروهي از طوايف مختلف رخشاني به سركرده گي سردار شهداد خان رخشاني به ياري وي پرداختند وآخر الامر تيره كمبرزهي رخشاني موفق گرديدند اشرف افغان را سربريده وبه در گاه نادر شاه افشار پيشكش نمايند)

رخشانی های سرخس ومشهد پس از خشکسالی های متعدد از منطقه لوتک سیستان به مشهد ، سرخس و شمال کوچیده اند .

« شرف» یا «مئیار» رخشانی عبارت است از :

۱ـ پذیرائی و مواظبت از مهمان.

۲ـ امانت داری و درستکاری.

۳ـ در پناه گرفتن هر کسی که تقاضا ی کمک نماید و محافظت و نگهداری از او تا پاي جان .

۴ـ گرفتن بئریا انتقام یعنی خونی در بدل خونی که ریخته شود مگر آنکه خون آشتی را استوار گرداند.

۵ـ پرهیز از کشتن زن و پسر نابالغ، کولی و کسی که غیر دین باشد ولی با آرامش در همسایگی شان به کار و زنده گی بپردازد.

۶ـ پرهیز از کشتن دشمنی که به زیارت گاهی پناه گزین شده باشد.

۷ـ آمرزیدن دشمن اگر زنی از طایفه او برای آمرزش خواهی آید.

۸ـ آتش بس و آشتی اگر کسی قران بر سرنها ده و میانجی گردد.

۹ـ کشتن زنا کار چون او را زنها رنشاید».

منابع :

تاریخ بلوچستان پاکستان(بلوچستان قوم كي تاريخ)

احيائ الملوك (ملك شاه حسين سيستاني )

مجمع التواريخ _(میرزا محمد خلیل مرعشي صفوی)

جغرافياي نيمروز(ذوالفقار كرماني)

سفرنامه خراسان وسیستان (ادوارد تیت انگلیسی )

زاروبین، ژوزف الفبنین (تحقیقاتی پیرامون زبان بلوچی وگویش رخشانی د رترکمنستان و رخشان پاکستان)

زادسروان سيستان (غلامعلي رييس الذاكرين)

عشاير وطوايف سيستان وبلوچستان(ايرج افشار سيستاني)

سيستان(جي پي تيت)غلامعلي رييس الذاكرين

نشریهء سیاسی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی افغانستان-خاوران -کامل انصاری

شاهنامه ،حکیم ابوالقاسم فردوسی